عید دیدنی
دخمل خوشگلم چند روز که فرصت نمیکنم تا برات بنویسم آخه دوباره مشغول بیحالی تو بودم آخه چند شب پیش رفتیم خونه عمو مسعود عید دیدنی آخه زنعمو عید اینجا نبود /اونجا تو بیحال بودی فکر میکردم خوابت میاد زیاد با کسری بازی نمیکردی البته سوار ماشینش شدی وقتی برگشتیم خونه تو بدجور حالت بهم خورد و لباسهای خودت و من و مبل و فرش را کثیف کردی خلاصه از اون روز دوباره حال نداشتی تا اینکه من مرخصی گرفتم و دو روز باهم بودیم و تو هم چیزی جز شیر مامان نمیخوردی دکتر گفت میکروب غذایی وارد معدت شده ازت آزمایش گرفتیم خدا رو شکر چیزی نبود بزرگترها همه میگن داری دندون در میاری نمیدونم ولی این چند روز اسهال و تهوع حس...
نویسنده :
Raha:)
11:23